وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه های آن حضرت است
حينَ بَلَغَهُ خَبَرُ النّاكِثينَ بِبَيْعَتِهِ
هنگامی که خبر بیعت شکنان جمل به حضرتش رسید
اَلا وَ اِنَّ الشَّيْطانَ قَدْ ذَمَرَ حِزْبَهُ، وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ،
هش دارید که شیطان گروهش را برانگیخته، و ارتش خود را از هر سو گرد آورده،
لِيَعُودَ الْجَوْرُ اِلى اَوْطانِهِ، وَ يَرْجِعَ الْباطِلُ اِلى نِصابِهِ. وَ اللّهِ ما
تا ستمگری به محلش، و باطل به جایش برگردد. به خدا قسم آنان
اَنْكَرُوا عَلَىَّ مُنْكَراً، وَلا جَعَلُوا بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ نَصِفاً، وَ اِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ
ناشایسته ای از من ندیدند، و بین من و خودشان انصاف ندادند، و از من حقی را می خواهند که خود
حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ، وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ. فَلَئِنْ كُنْتُ شَريكَهُمْ فيهِ فَاِنَّ لَهُمْ
ترک آن کرده اند، و خونی را می جویند که خود ریخته اند. اگر در این خونریزی همکارشان بودم پس خودشان
لَنَصيبَهُمْ مِنْهُ، وَ لَئِنْ كانُوا وَلُوهُ دُونى فَمَا التَّبِعَةُ اِلاّ عِنْدَهُمْ،
هم از این خونریزی نصیب دارند، و اگر بدون دخالت داشتن من خود عهده دار آن بودند عقوبتی جز بر آنان نیست،
وَ اِنَّ اَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلى اَنْفُسِهِمْ. يَرْتَضِعُونَ اُمّاً قَدْ فَطَمَتْ،
و بزرگترین دلیلشان به ضرر خود آنهاست. از پستانی که خشک شده شیر می خواهند،
وَ يُحْيُونَ بِدْعَةً قَدْ اُميتَتْ. ياخَيْبَةَ الدّاعى! مَنْ دَعا؟
و زنده کردن بدعتی را که مرده است می طلبند. آه چه دعوت کننده زیانکاری! دعوت کننده کیست؟
وَ اِلامَ اُجيبَ؟ وَاِنّى لَراض بِحُجَّةِ اللّهِ عَلَيْهِمْ، وَ عِلْمِهِ فيهِمْ.
و به چه چیز اجابت می شود؟ من به حجت خدا و آگاهی او درباره اینان راضیم.
فَاِنْ اَبَوْا اَعْطَيْتُهُمْ حَدَّ السَّيْفِ، وَ كَفى بِهِ شافِياً مِنَ الْباطِلِ،
اگر سر برتابند تیغ تیز حواله آنان می کنم، که درمان ایشان از باطل است،
وَ ناصِراً لِلْحَقِّ. و مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ اِلَىَّ اَنْ اَبْرُزَ لِلطِّعانِ،
و یاری دهنده حق. شگفتا! از من می خواهند به میدان جنگ آیم،
وَ اَنْ اَصْبِرَ لِلْجِلادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ، لَقَدْ كُنْتُ وَ ما اُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ،
و در نبرد با آنان صبر ورزم! مادر به عزایشان بنشیند، تاکنون کسی مرا از نبرد نترسانده،
وَلاَ اُرْهَبُ بِالضَّرْبِ. وَ اِنِّى لَعَلى يَقين مِنْ رَبّى، وَ غَيْرِ شُبْهَة
و از شمشیر به وحشت نینداخته. من به پروردگارم یقین دارم، و شبهه ای در
مِنْ دينى.
دینـم نـدارم.